Deutsche Version | English version
نامه ی خداحافظی از طرف دختران «بانو ایران زمین»
آقای سید مجتبی خامنه ای،
بله، طرف صحبت من شما هستین!
بله، من شما را متهم می کنم!
درصورت غیبت پدرتان، که به دلایل نامعلوم در محضر عموم پدیدار نمی شود،می توان حدس زد، شما علاقه دارید به زودی به جای او سخن بگویید.
ما ذوق و شوق شما را در اینباره می گیریم. شما دیگر شنونده ای ندارید. الان تعداد بیشماری از زنان داخل و خارج از کشور ایران، شما را از حرف زدن منع می کنند.
۳۴ سال تمام حقوق زنان را در ایران سلب کردید. ما دیگر صدای شما را نمی شنویم و‌این حقی است که ما می توانیم آن را بدون زحمت پس بگیریم.
شما ۳۴ سال است طبق ایدئولوژی خودتان، که ضد تمام حقوق بشر می باشد، عمل می کنید.
من اینجا تاکید می کنم که اسلام سرمشق شما نیست.نه! شما انسان های معتقد را با روش های خاص خود تحریف کردید. شما از اعتقادات میلیون ها نفر به نفع خود و برای سرکوب آن ها سو استفاده کردید. شما موفق شدید ۳۴ سال با شعله ور کردن ترس و وحشت حکومت کنید. با این حال طبیعت انسان نشان می دهد که روزی به ترس عادت کرده و دیگر نمی ترسند.
ما نمی ترسیم زیرا چیزی برای از دست دادن نداریم و گرسنه هستیم.
بله، مردم ایران از گرسنگی می میرند.
مردم از گرسنگی می میرند، اما نه از تحریم های که بر آنها تحمیل شده است، چرا که شما و دولت در مذاکرات هسته ای کارشکنی می کنید. هدف شما دستیابی به تسلیحات هسته ای است که ما را به مانند کره ی شمالی از باقی دنیا به دور می کند.
مردم از گرسنگی می میرند، اما نه به خاطر ضعف اقتصادی در کشور، بلکه چون شما به جای حمایت کردن از ملت خود، از اشخاص ثالثی چون رژیم اسد، حزب الله یا باقی گروه های تروریستی حمایت مالی می کنید.
مردم از گرسنگی میمیرند، نه به این دلیل که به سرزمین های بیگانه می گریزند و در دریاهای آزاد به سوی امید غرق می شوند.
مردم ایران بعد از چهار دهه ظلم و ستم گشنه مانده و تشنه ی آزادی هستند.
به بیان ساده، مردم به خیابان ها می آیند، زیرا بارها و بارها قربانی دسیسه های شما شده اند.
شما یک سیستم فاسد خویشاوندی ایجاد کرده اید، که در آن منصب به مناسب ترین کاندیدا داده
نمی شود، بلکه به افرادی که به ایدئولوژی شما وفادار هستند.
شما با ارتکاب اشباهات و بی مسئولیتی موجب جان باختن تعداد زیادی از هموطنان ایرانی در فاجعه آبادان و تهران شدید.
شما هواپیمای اوکراینی ۷۵۲ را با راکت ساقط وآن را روزها حاشا کردید. با این که مسئول قربانی شدن ۶۷۱ مسافر بودید و پس از آن با جسارت تمام اجساد پسران را به مادران و دختران را به پدران تحویل نمی دادید و این موضوع تا به امروز بررسی نشده است!
شما شعور مردم ایران را به خاطر جنجال خود با غرب زیر سوال برده اید. شما ادعا کردید که
همه گیری کروناویروس یک فتنه است و بنابراین واردات واکسن های بین المللی را ممنوع کردید.
این تصمیم منجر به مرگ هزاران ایرانی شده است.
حال دیگر بس است.
ما دیگر نمی پذیریم که شما حقوق اساسی و حق عشق آزادانه را از ما سلب کنید، حقوقی که هر انسانی سزاوار آن است.
ما دیگر اجازه نخواهیم داد که گشت ارشاد بدون هیچ انگیزه ای دختران، مادران و خواهران ما را به شکل وحشیانه دستگیر و تحقیر کرده و آن ها را بکشد.
ما دیگر نمی پذیریم که شما ما را، ملت ایران را با تبلیغات هدفمند علیه یکدیگر قرار دهید.
ما نه تنها اقوام مختلف هستیم، بلکه ما همه باهم ایران هستیم.
ما دیگر این ها را نمی پذیریم.
آقای امینی، این مسئله را نپذیرفت که دختر ۲۲ ساله آش ژینا ( مهسا امینی) به طرز طبیعی فوت کرده بلکه تحت مسئولیت شما دستگیر و کشته شده است.
او حاضر نیست دروغ های شما را تایید کند، زیرا دیگر از شما نمی ترسد.
از آنجایی که بنای حکومت شما جز ترس چیزی برای نشان دادن ندارد، امروز در مقابل همه ی جهان رسما به شما می گویم :« ما مردم ایران و به ویژه زنان ایرانی دیگر به شما و دولتتان اجازه نمی دهیم ما را تحت ستم قرار دهید.»
در بسیاری از تظاهرات های گذشته در کشورمان ایران، مانند سال ۸۸۳۱ یا سال ۸۹۳۱، ما به عنوان مردم، نگران حق رای خود یا نارضایتی های اقتصادی در کشور بودیم.
آقای خامنه ای، اینبار صحبت از حقوق اساسی ما زنان است و ما از حکومت شما در کشورمان ایران بریده ایم.
دولت شما دیگر دلیلی برای وجود داشتن ندارد، زیرا بسیاری از مردم ایران دیگر به رهبری شما اعتقاد ندارند.
اگر صدای ناله های مادران ایرانی را در مقابل مقام های امنیتی می شنیدید، متوجه می شدید انقلاب می آید.
ما مردم ایران، دیگر گروگان هایی در زندانی با میله های خیالی، که سال ها است آن را از طریق تبلیغات حفظ کرده اید، نمی مانیم.
شما فکر می کنید که وابستگی غرب به مواد اولیه ی کشورمان، شما را از سقوط باز می دارد؟ متاسفانه باید در این قسمت هم ناامیدتان کنم.
ما مردم ایران دیگر اجازه نمی دهیم که غرب بدون هیچ گونه واکنشی این زن کشی را بپذیرد.
غرب مجبور است، صدای زنان شجاع ایرانی را، که همه چیز را برای زندگی آزاد و خودمختار خود به خطرمی اندازند، بشنود.
فریادهای اعتراض به خصوص شعار” مجتبی بمیری، رهبری رو نبینی” را که حتما شنیده اید!
من برای شما آرزوی مرگ نمی کنم،زیرا در این صورت به مانند شما خواهم شد.
من مشتاقانه منتظر روزی هستم که ما زنان ایرانی، یکپارچه ، خود را از ظلم و ستم شما رها کرده و با موهای رها شده در خیابان های ایران عزیزمان قدم برداریم.
تاریخ ایران پر بار است. اگر فقط به ۲۵۰۰ سال گذشته نگاه بیاندازید، مبرهن است که ما ایرانیان همیشه موفق شده ایم به مانند ققنوس از خاکستر برخواسته و خود را آزاد کنیم!
در اینجا به نمایندگی صدای همه ی ایرانیان، که برای زندگی آزاد و مستقل در خانه شان ایران می جنگند، صحبت می‌کنم.
آقای خامنه ای، وقت آن است که خداحافظی کنید.
زن، زندگی ، آزادی
سیده آلاء پیغمبری